سایت صادقیان

ساخت وبلاگ

دانلود رمان تاس عشق با فرمت apk, epub, jar, pdf

با لینک مستقیم از سرورهای قدرتمند کافه نوول

.

رمان تاس عشق

.

نام رمان: رمان تاس عشق

نویسنده: ساغر.ش

تعداد صفحات: 163

خلاصه ای از داستان رمان:

تاس عشق زندگی دختر یکی یکدانه ی پدر و مادری پزشک را روایت میکند که بر خلاف علاقه ی خود در رشته ای قبول میشود که مسیر زتدگیش را تغییر میدهد به عبارتی روی دیگر زندگی را می تواند لمس کند و… …

صفحه ی اول رمان:

باز هم با مادرم جروبحثم شده بود ، نمیدانستم آنان که خودشان را روشنفکر می دانستند چکار به انتخاب رشته من داشتند ?به اجبار پدر و مادر تجربی را انتخاب کردم هر چه
گفتم :مامان جون دوست دارم انسانی، یا هنر آخه من ،ذوق هنری دارم، یه نیم نگاه چاشنی صورتش کرد و با ادا و اطوار
گفت :وای هستی ، می خوای آبرومونو ببری، عزیزم مردم نمی گن مامان و باباش هر دو دکترن ،نتونستن این دونه دخترشونو به جایی برسونن ؟؟!! نمیدانستم ما که به کار کسی کار نداشتیم مردم چکار کار ما داشتند ؟خدا پدر دایی را بیامرزد آن وقتها خانه اش ایران بود کلی با مادر جروبحث کرد . ولی …به قول آقا جون نرود میخ آهنی در سنگ …
با هزار بدبختی و با وساطت دیگران پدرم قبول کرد که در دو رشته هنر و تجربی کنکور بدهم
هنر که اصلا نخوانده بودم، برای همین مانند خر در گل ماندم ….ولی کنکور تجربی را ، اینقدر کلاس و معلم سر خانه در مغزم کار کرده بودند که قبول شدم …..خدا بگم چکار کند کسی که تجربی را ساخت؟

.

لینک های دانلود رمان تاس عشق :

.

دانلود رمان مخصوص گوشی های اندرویدی (APK)

.

دانلود رمان مخصوص گوشی های جاوا (JAR)

.

دانلود رمان مخصوص کامپیوتر (PDF)

.

دانلود رمان مخصوص گوشی آیفون و کتابخوان ها (EPUB)

.


- - , .

سایت صادقیان...
ما را در سایت سایت صادقیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sadeghian بازدید : 3191 تاريخ : جمعه 30 بهمن 1394 ساعت: 15:44

دانلود رمان برای خوب بودن حالم با فرمت apk, epub, jar, pdf

با لینک مستقیم از سرورهای قدرتمند کافه نوول

.

رمان برای خوب بودن حالم

.

نام رمان: رمان برای خوب بودن حالم

نویسنده: رهایش

تعداد صفحات: 461

خلاصه ای از داستان رمان:

زندگى ادمها، ادمهايي كه سرگرم روزمرگيهاشون هستن، ساده از كنار هم ميگذرن. روز رو به شب و شب رو به روز ميرسونن، ولى، يه جا و تو يه نقطه زندگيها به هم گره ميخوره و امروز و فردا ها با هم عجين ميشه.
براى خوب شدن حالشون، براى خوب شدن حالمون قدم ميذاریم تو مسیر سرنوشت، ميسازیم با هم عاشقانه هايي رو كه شاید رویای خیلی از ماها باشه

صفحه ی اول رمان:

زنگ رو زدم و منتظر موندم. سرما اونقدری زیاد بود و باد اونقدر شدید که دلت نمی خواست اصلاً از خونه بیای بیرون، چه برسه به اینکه دم در کلی معطل هم بشی. یه بار دیگه زنگ زدم و صدای مهدی بلند شد: اومدم. اومدم.
صدای کشیده شدن دمپایی هاش نزدیک شدنش رو به در نشون می داد. در رو باز کرد و گفت:سلام! ببخشید.
لبخند کمرنگی زدم و گفتم: فکر کردم خونه نیستین.
دستش رو دراز کرد و دست یاسی رو گرفت و گفت: نه بابا، داشتیم صبحونه می خوردیم. نمی یای تو؟
یاسی رو به دستش سپردم و گفتم: نه باید برم. مامانت هست دیگه؟
: آره ولی می خواد بره خونه ی عمه زری.
-اه، پس یاسی رو …
: گفت اگه تو ناراحت نمی شی با خودش می بردش.
یک کم مردد نگاهش کردم و گفتم: فقط می ترسم اذیت کنه.
دستی به سر یاسمین کشید و گفت: نه بابا! این خوشگله برای خودش خانومی شده.
نگاهم نشست به صورت خواب آلود یاسمین، جلوش زانو زدم و گفتم: اگه قول بدی دختر خوبی باشی، وقتی برگشتم برات یه شکلات دسته دار رنگی رنگی می خرم. باشه؟
سرش رو به علامت مثبت تکون داد، به صورت مثل ماهش لبخند زدم، دستی هم به کلاه روی سرش کشیدم، از جام بلند شدم و گفتم: به مامانت بگو تو خیابون دستشو ول نکنه باشه؟

.

لینک های دانلود رمان برای خوب بودن حالم:

.

دانلود رمان مخصوص گوشی های اندرویدی (APK)

.

دانلود رمان مخصوص گوشی های جاوا (JAR)

.

دانلود رمان مخصوص کامپیوتر (PDF)

.

دانلود رمان مخصوص گوشی آیفون و کتابخوان ها (EPUB)

.


- - , .

سایت صادقیان...
ما را در سایت سایت صادقیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sadeghian بازدید : 182 تاريخ : جمعه 30 بهمن 1394 ساعت: 8:08

دانلود رمان عشق یوسف با فرمت apk, epub, jar, pdf

با لینک مستقیم از سرورهای قدرتمند کافه نوول

.

رمان عشق يوسف

.

نام رمان: رمان عشق یوسف

نویسنده: نازنین 87

تعداد صفحات: 470

خلاصه ای از داستان رمان:

پرویز ربانی ،پدر آیدا ، قبلا به خواستگاری یوسف از دخترش آیدا جواب قاطعانه ی منفی داده اما خبر نداره این دو دلباخته ی هم دیگه هستن … نمی دونه پنهانی با هم دوست شدن و به دیدن هم می رن
آیدا دانشجوی رشته ی مامائی در بابله و هرهفته یوسف برای دیدنش میره بابل

صفحه ی اول رمان:

آیدا از دیدن شماره ی یوسف مثل همیشه دو حس متفاوت را همزمان داشت یکی عشق و دیگری ترس با این حال سریع موبایلش را جواب داد:

-سلام یوسف

یوسف سرد و عصبی پرسید:کجایی؟زنگ زدم روی گوشی ویلا جواب ندادی

آیدا هول شد و با دستپاچگی گفت: من…اوم…توی حیاطم برق قظع شده بود اومدم ببینم فیوز پریده

میدانست اگر یوسف بفهمد این موقع شب برای خرید بیرون آمده کم کم یک سیلی را از او نوش جان میکند اما خب یوسف تهران بود و او بابل

.

لینک های دانلود رمان عشق یوسف :

.

دانلود رمان مخصوص گوشی های اندرویدی (APK)

.

دانلود رمان مخصوص گوشی های جاوا (JAR)

.

دانلود رمان مخصوص کامپیوتر (PDF)

.

دانلود رمان مخصوص گوشی آیفون و کتابخوان ها (EPUB)

.


- - , .

سایت صادقیان...
ما را در سایت سایت صادقیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sadeghian بازدید : 2375 تاريخ : پنجشنبه 29 بهمن 1394 ساعت: 23:26

دانلود رمان آهنگ دیدار با فرمت apk, epub, jar, pdf

با لینک مستقیم از سرورهای قدرتمند کافه نوول

.

رمان آهنگ دیدار

.

نام رمان: رمان آهنگ دیدار

نویسنده: صدیقه احمدی

تعداد صفحات: 179

خلاصه ای از داستان رمان:

درخشنده، دوستم، با برادر چشم مغولياش به نيلآباد ميآيند كه خبر قبولي مرا در دانشگاه تهران بدهد. اگر خبر مرگ مرا ميآورد چقدر خوشحالم ميكرد. چطور ميتوانم آنجا را ترك كنم؟ هنوز اميد برگشتن پلنگ مرا در آن باغ سوت و كور نگه داشته است. دلهره اينكه او برگردد و من آنجا نباشم و مرا نبيند و دلهره اين كه مادرم آدرس من را در تهران به او ندهد، ديوانهام ميكند، دلم ميخواهد باقي ثانيههاي عمرم را در آنجا و چشم به راه او باشم ولي…

صفحه ی اول رمان:

ونوس با دلواپسی به کامیار گفت :اگه پدرت منو نپسندید من دیوونه میشم.
کامیار به چشمان کمرنگ او که مژه های یکدست سیاه آنها را احاطه کرده بود نگاه عمیق و مهربانی دوخت و گفت:حتی اگه پدرم مشکل پسند ترین آدم روی دنیا باشه هیچ ایرادی نمیتونه بتو بگیره.تو خوشگل ترین دختر دنیایی.
-آخه فقط خوشگلی که مهم نیست.
-درسخون و زرنگ هم هستی مهربان خنده رو روشنفکر تک فرزند و خونواده دار تو همه معیارهای ذهن بابارو داری.
ونوس هنوز دلواپس و نگران بود با دلهره پرسید:حالا اومدیم و بابات منو قبول نکرد تو از من میگذری؟
-معلومه که نه نگران نباش عزیزم!من اینقدر تعریفت رو پیش خونواده م کرده ام که دیدگاهشون مثبت مثبته به علاوه اونها روشنفکرن ممکنه عیب و ایرادی بگیرن ولی عاقبت حق انتخاب و تصمیم گیری رو به من میدن.
دل ونوس همچنان گرفته بود گفت:همه ش بخاطر عشق واسه اینکه نمیتونم از سر اولین عشقم بگذرم.
-منم همینطور عزیزم.ما با هم عهد بسته ایم که با کمک هم همه موانع و مشکلات رو از سر راهمون برداریم مطمئن باش پیروزیم.
ونوس آدرس مطب پدر کامیار را یادداشت کرد که ساعت 6 بعدازظهر به حضور پدر شوهر آینده اش برسد و برای اولین بار به او معرفی شود اما همینکه از کامیار دور شد دلهره و اضطراب به حلقومش رسید و دریافت که بتنهایی از عهده چنین ملاقاتی بر نمی آید به کامیار تلفن کرد و گفت:کامی جون!من نمیتونم.
-چی رو نمیتونی؟
-من تنها نمیتونم برم پیش بابات تو هم باید باشی ساعت یه ربع به 6 زیر تابلوی مطب منتظرتم.
-باشه عزیزم ولی اگه تنها میرفتی بهتر بود بابا چشمش به من بیفته خودمونی میشه و میزنه به شوخی و طعنه پلکه ناراحت نشی ها.
-من منتظرتم.
زمستان سخت انگار تمام شدنی نبود.غم برف و اشک باران دلهای عاشق را زیر و رو میکرد.ونوس یکی از هزاران عاشقی بود که نگرانی در عشق به جان و روحش چنگ می انداخت و رشته های امیدش را پاره میکرد.در حالیکه برفها را با چکمه های چرمی اش به این طرف و آنطرف هل میداد منتظر کامیار لحظه ها را میشمرد.اوایل با او در درس و نمره گرفتن رقیب سرسختی بود و چشم دیدنش را نداشت.اما از آنجایی که هر دو دانشجوی فعال و ممتاز کلاس بودند بقیه دانشجویان از سر حسادت با آنها دوست نمیشدند و آن دو بناچار برای رد و بدل کردن جزوه و برنامه درسی رابطه شان را آغاز کردند سپس ساعتها پای تلفن فقط درباره درس و کتاب و استادهایشان حرف میزدند و بعد از یکسال آشنایی در کوچه و پس کوچه ها بدور از نگاههای فضول همکلاسیها چشمان کنجکاو والدینشان با هم ملاقات میکردند و حالا بعد از دو سال دوستی کامیار تصمیم گرفته بود ونوس را به خانواده اش معرفی کند اول به پدرش که اگر او هیچ ایرادی نمیگرفت بقیه اهل خانواده نمیتوانستند حرفی بزنند.
چشم ونوس از روی تابلوی طبابت پدر کامیار برداشته نمیشد و تا وقتی که او از راه رسید هزار بار خوانده بود:کامیاب خسروی فوق تخصص مسمومیتهای دارویی.و هر بار از شباهت اسمی پدر و پسر خنده اش گرفته بود.با وجود این هنوز اضطراب دست از جان و روحش برنداشته بود.به طوریکه وقتی کامیار را دید.انگار مسبب تمام گرفتاریهایش را دیده باشد یقه پیراهن او را در دستش فشرد و گفت:از شدت دلشوره حالت تهوع دارم.

.

لینک های دانلود رمان آهنگ دیدار :

.

دانلود رمان مخصوص گوشی های اندرویدی (APK)

.

دانلود رمان مخصوص گوشی های جاوا (JAR)

.

دانلود رمان مخصوص کامپیوتر (PDF)

.

دانلود رمان مخصوص گوشی آیفون و کتابخوان ها (EPUB)

.


- - , .

سایت صادقیان...
ما را در سایت سایت صادقیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sadeghian بازدید : 187 تاريخ : پنجشنبه 29 بهمن 1394 ساعت: 4:25

دانلود رمان پرچین عشق با فرمت apk, epub, jar, pdf

با لینک مستقیم از سرورهای قدرتمند کافه نوول

.

رمان پرچین عشق

.

نام رمان: رمان پرچین عشق

نویسنده: ناهید شمس

تعداد صفحات: 134

خلاصه ای از داستان رمان:

سالهاست که پرنیا چند جمعه در میان به همراه پدر بر سر مزار مادرش میآید . فاتحه ای میخوانند و بعد از اینکه سعید سالاری یعنی همان پدر پرنیا لحظاتی چند به دور دستها مینگرد و گاهی نم اشکهایش را با پشت دست پاک میکند و زمزمه هایی با کسی که سالهاست در زیر خروارها خاک خوابیده است میکند بلند میشود و

صفحه ی اول رمان:

سالهاست که پرنیا چند جمعه در میان به همراه پدر بر سر مزار مادرش میآید . فاتحه ای میخوانند و بعد از اینکه سعید سالاری یعنی همان پدر پرنیا لحظاتی چند به دور دستها مینگرد و گاهی نم اشکهایش را با پشت دست پاک میکند و زمزمه هایی با کسی که سالهاست در زیر خروارها خاک خوابیده است میکند بلند میشود و با پشتی که معلوم است از نامردمیهای زمانه خسته شده است دست پرنیا تنها یادگار عزیز از دست رفته اش را میگیرد و به همراه هم از قبرستان خارج میشوند .

بارها پرنیا کنجکاوانه از پدرش میپرسد ، پس پدر کی میخواین به سوالهای بی جوابم پاسخ بدین ؟ چرا پرده از راز مهر زده زندگیتون بر نمیدارین ؟ بخدا فکرهای جور واجور دست از سرم بر نمیداره ! دارم دیوونه میشم . باور میکنی پدر ؟ شاید فکر میکنین هنوز بچه ام و نمیتونم حرفهاتون رو درک کنم ؟ پدر همانطور که گوشه سبیل خاکستری و مردانه اش را میجود و به چشمهای دخترش که حال هر روز بیشتر از روز قبل شبیه به چشمهای سیاه و زیبای مینا میشود نگاه میکند و میگوید : نگران نباش دخترم ، فکر میکنم به روزی که قولش رو دادم نزدیکتر میشویم خودتو آماده کن همین روزها خبرت میکنم تا صندوقچه مهر و موم شده ی اسرارم رو برات بگشایم . شاید که از دل نگرانیهایت کاسته شود !

لبخند رضایت بخشی کنار لبان قلوه ای و زیبای پرنیا مینشیند و با خود میگوید : خدای من … هر چه زودتر آن روز موعود رو برام برسون ، میخوام از مادر بدونم از گناهی که مرتکب شده اما پدر اونو بی گناهی مظلوم میخواندش ! میخوام بدونم چرا طلوع و غروب زندگیش جاده ای کوتاه و تاریک بوده و بس و بالاخره … آن روز صبح پرنیا مثل هر جمعه ای که با پدر قرار داشت زودتر از خواب بیدار شد ، صبحانه بردیا و همسرش بهنام را آماده کرد و با عجله به پارکینگ رفت و ماشین را خیلی بی سر و صدا به خیابان آورد . فاصله خانه اش تا خانه پدر بیشتر از چند کوچه نیست اما دیرش شده ساعت کمی از قرار و مدارشان گذشته است . در پارکینگ را بست ، اتومبیل را تند و سریع روشن کرد و راند .

.

لینک های دانلود رمان پرچین عشق :

.

دانلود رمان مخصوص گوشی های اندرویدی (APK)

.

دانلود رمان مخصوص گوشی های جاوا (JAR)

.

دانلود رمان مخصوص کامپیوتر (PDF)

.

دانلود رمان مخصوص گوشی آیفون و کتابخوان ها (EPUB)

.


- - , .

سایت صادقیان...
ما را در سایت سایت صادقیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sadeghian بازدید : 306 تاريخ : پنجشنبه 29 بهمن 1394 ساعت: 4:25

دانلود رمان جدایی بین من و تو با فرمت apk, epub, jar, pdf

با لینک مستقیم از سرورهای قدرتمند کافه نوول

.

رمان جدایی بین من و تو

.

نام رمان: رمان جدایی بین من و تو

نویسنده: zr2014

تعداد صفحات: 106

خلاصه ای از داستان رمان:

دختری به اسم آترا که با آترین نامزدی می کنه و شبی که با هم نامزدی می کنند به مسافرت می رن و چون هوا تاریک هست با یه ماشین تصادف می کنند و هر دوتاشون بیهوش می شن و وقتی که آترا چشماشو باز می کنه میبینه داخل بیمارستان هست و مادرش کنارش نشسته و داره دعا می خونه و اشک از چشماش بیرون می یاد و آترا از مادرش می پرسه که آترین کجاست و اون چیزی بهش نمی گه و قدر به پاسخ گویی نیست ولی آخر می فهمه که ناپدید شده و بین عشقشون یه جدایی افتاده جدایی که باعث می شه از هم دور شن … تا این که پنج سال از اون اتفاق می گذره

صفحه ی اول رمان:

با خستگی در خونه رو باز کردم طبق همیشه هیچ کس خونه نبود عادی بود کیفمو پرت کردم رو میز و خودم نشستم روی مبل(( آخ خدا چقدر خستم بود دیگه داشتم می مردم … حالا انگار کوه کندم )) مغنعه مو از سرم بیرون آوردم و گذاشتم روی دسته ی مبل دستامو فرو کردم تو موهام یه ذره اعصابم خورد اما نمی دونم برای چی شاید به خاطر ترافیک امروز سرم به شدت درد می کرد از جام بلند شدم رفتم تو آشپژخونه در یخچال رو باز کردم قرص سر درد رو آوردم بیرون و همراه لیوان آب خوردم همین اینکه لیوان رو روی اپن قرار دادم تلفنم زنگ خورد ((اوففف … از ساعت هفت صبح تا حالا یه بند داره زنگ می خورده دیگه اعصاب برای من بدبخت نذاشته )) به طرف گوشی رفتم و با عصبانیت تماس رو برقرار کردم من _بنال ویدا (( دوستم )) _ سلام بر خانوم خودم با شنیدن صدای آترین عصبانیتم فروکش رفت من _سلام خوبی ؟ آترین _بله خودم شما خوبی ؟ با جدیت ادامه دادم من _آترین ؟!!!! آترین _جانم چیه خانومی ؟ من _می شه اینقدر با من رسمی حرف نزنی ؟ آترین _خب عزیز من ما که هنوز زن و … حرفشو قطع کردم من _بالاخره که قراره بشیم دیگه این طوری حرف نزن ؟ آترین _چشم فقط به خاطر تو لبخند ملیحی زدم آترین _خب خب چی کار می کنی بدون من ؟ من _کاری نمی کنم تازه از بیرون اومدم خستم

.

لینک های دانلود رمان جدایی بین من و تو :

.

دانلود رمان مخصوص گوشی های اندرویدی (APK)

.

دانلود رمان مخصوص گوشی های جاوا (JAR)

.

دانلود رمان مخصوص کامپیوتر (PDF)

.

دانلود رمان مخصوص گوشی آیفون و کتابخوان ها (EPUB)

.


- - , .

سایت صادقیان...
ما را در سایت سایت صادقیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار sadeghian بازدید : 182 تاريخ : پنجشنبه 29 بهمن 1394 ساعت: 4:25